معنی فارسی pinyl
B1پینیل، موجودی کوچک و معمولاً رنگارنگ که در جنگلها و محیطهای طبیعی زندگی میکند.
A small, colorful creature often found in forests and natural habitats.
- NOUN
example
معنی(example):
موجود کوچک پینیل به سرعت در سطح جنگل حرکت کرد.
مثال:
The small pinyl creature scurried across the forest floor.
معنی(example):
در داستان، پینیل به خاطر رنگهای روشنش شناخته شده بود.
مثال:
In the story, the pinyl was known for its vibrant colors.
معنی فارسی کلمه pinyl
:
پینیل، موجودی کوچک و معمولاً رنگارنگ که در جنگلها و محیطهای طبیعی زندگی میکند.