معنی فارسی pipey
B1به حالتی که شبیه به لوله یا مرتبط با آن باشد، معمولاً برای توصیف صدا یا بو استفاده میشود.
Relating to or resembling a pipe, often used to describe a sound or smell.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صدای قدیمی لولهای سوت در راهروها طنین انداز شد.
مثال:
The old pipey sound of the whistle echoed through the halls.
معنی(example):
این خانه بوی لولهای از لولهکشی قدیمی داشت.
مثال:
The house had a pipey smell from the old plumbing.
معنی فارسی کلمه pipey
:
به حالتی که شبیه به لوله یا مرتبط با آن باشد، معمولاً برای توصیف صدا یا بو استفاده میشود.