معنی فارسی pitiedness
B1حالت یا کیفیت دلسوزی یا ترحم.
The quality of being pitied.
- NOUN
example
معنی(example):
پستی او برای همه اطرافیانش واضح بود.
مثال:
His pitiedness was apparent to everyone around him.
معنی(example):
یک حس پستی در چشمان او وجود داشت.
مثال:
There was a sense of pitiedness in her eyes.
معنی فارسی کلمه pitiedness
:
حالت یا کیفیت دلسوزی یا ترحم.