معنی فارسی pize

B1

تکه یا قطعه‌ای از چیزی که به طور کلی با برش جدا شده است.

A piece or a segment of something that has been cut or broken off.

example
معنی(example):

او یک تکه کیک که به نظر خوشمزه می‌رسید را برداشت.

مثال:

He took a pize of cake that looked delicious.

معنی(example):

آیا می‌توانم یک تکه از آن پیتزا را داشته باشم؟

مثال:

Can I have a pize of that pizza?

معنی فارسی کلمه pize

: معنی pize به فارسی

تکه یا قطعه‌ای از چیزی که به طور کلی با برش جدا شده است.