معنی فارسی pizzazzes

B1

جاذبه و درخشش خاصی که توجه را جلب می‌کند، به ویژه در یک اجرا یا سبک هنری.

Vibrant style or flair that attracts attention, especially in performance or fashion.

example
معنی(example):

سخنرانی او سرشار از جاذبه‌هایی بود که همه را مشغول نگه داشت.

مثال:

His speech was filled with pizzazzes that kept everyone engaged.

معنی(example):

تزئینات به این رویداد جاذبه اضافه کرد.

مثال:

The decorations added pizzazzes to the event.

معنی فارسی کلمه pizzazzes

: معنی pizzazzes به فارسی

جاذبه و درخشش خاصی که توجه را جلب می‌کند، به ویژه در یک اجرا یا سبک هنری.