معنی فارسی placentomata
B1شکل جمع جفتومه، به مناطق جفتی انتساب دارد که تبادل مواد مغذی انجام میشود.
Plural form of placentoma, referring to multiple regions of the placenta.
- NOUN
example
معنی(example):
در بعضی از گونهها، چندین جفتومه میتواند شکل بگیرد.
مثال:
In some species, multiple placentomata can form.
معنی(example):
وجود جفتومهها میتواند نشاندهنده بارداری سالم باشد.
مثال:
The presence of placentomata can indicate a healthy pregnancy.
معنی فارسی کلمه placentomata
:
شکل جمع جفتومه، به مناطق جفتی انتساب دارد که تبادل مواد مغذی انجام میشود.