معنی فارسی placentoid
B1ساختاری که شبیه جفت باشد، معمولاً در بررسیهای علمی و زیستشناسی مورد استفاده قرار میگیرد.
A structure resembling a placenta, often discussed in botanical or zoological contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
ساختار جفتمانندی در فسیل باستانی پیدا شد.
مثال:
A placentoid structure was found in the ancient fossil.
معنی(example):
محققان ویژگیهای جفتمانند را در نمونه شناسایی کردند.
مثال:
Researchers identified placentoid features in the specimen.
معنی فارسی کلمه placentoid
:
ساختاری که شبیه جفت باشد، معمولاً در بررسیهای علمی و زیستشناسی مورد استفاده قرار میگیرد.