معنی فارسی placentitis
B1التهاب جفت که میتواند در دوران بارداری و زایمان تأثیرگذار باشد.
Inflammation of the placenta, often leading to complications in pregnancy.
- NOUN
example
معنی(example):
جفتواژه میتواند باعث عوارضی در طول بارداری شود.
مثال:
Placentitis can cause complications during pregnancy.
معنی(example):
دامپزشک پس از بروز علائم، جفتواژه را در مادیان تشخیص داد.
مثال:
The vet diagnosed placentitis in the mare after she showed symptoms.
معنی فارسی کلمه placentitis
:
التهاب جفت که میتواند در دوران بارداری و زایمان تأثیرگذار باشد.