معنی فارسی plainness

B1

سادگی، ویژگی یا حالت ساده بودن که معمولاً خالی از تزیینات است.

The quality of being simple or plain; lack of adornment.

example
معنی(example):

سادگی پیام باعث شد که آسانفهم باشد.

مثال:

The plainness of the message made it easy to understand.

معنی(example):

او سادگی سبک نوشتن او را ستایش کرد.

مثال:

He appreciated the plainness of her writing style.

معنی فارسی کلمه plainness

: معنی plainness به فارسی

سادگی، ویژگی یا حالت ساده بودن که معمولاً خالی از تزیینات است.