معنی فارسی plainstanes
B1سنگهای ساده و خام که به طور طبیعی وجود دارند.
Rough, unpolished stones used in construction or decoration.
- NOUN
example
معنی(example):
معمار برای پی ساختمان از سنگهای ساده استفاده کرد.
مثال:
The architect used plainstanes for the building's foundation.
معنی(example):
او سنگهای سادهای از رودخانه برای باغش جمع کرد.
مثال:
She collected plainstanes from the river for her garden.
معنی فارسی کلمه plainstanes
:
سنگهای ساده و خام که به طور طبیعی وجود دارند.