معنی فارسی planetarily
B1به صورت جهانی یا مربوط به سیارات، استفاده معمول در مباحث علمی و نجومی.
In a manner relating to planets; often used in scientific contexts.
- ADVERB
example
معنی(example):
مدارهای همراستا به صورت سیارهای نقشهای زیبایی را در آسمان ایجاد میکنند.
مثال:
The planetarily aligned orbits create stunning celestial displays.
معنی(example):
تحقیقات متمرکز بر سیارهای به بررسی تأثیر جاذبه بر همه سیارات میپردازد.
مثال:
The planetarily focused research looks at the effects of gravity on all planets.
معنی فارسی کلمه planetarily
:
به صورت جهانی یا مربوط به سیارات، استفاده معمول در مباحث علمی و نجومی.