معنی فارسی planetist
B1شخصی که در زمینهی مطالعه و تحقیق دربارهی سیارات تخصص دارد.
A person who studies or specializes in planetary science.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک سیارهشناس، او برای اکتشاف همهی سیارات طرفداری کرد.
مثال:
As a planetist, she advocated for the exploration of all planets.
معنی(example):
سیارهشناس نتایج راجع به زمینشناسی سیارات را ارائه داد.
مثال:
The planetist presented findings on planetary geology.
معنی فارسی کلمه planetist
:
شخصی که در زمینهی مطالعه و تحقیق دربارهی سیارات تخصص دارد.