معنی فارسی planfully

B2

به طور برنامه‌ریزی شده، به معنای انجام کارها با دقت و با توجه به برنامه‌ریزی از پیش تعیین شده.

In a manner characterized by careful planning.

example
معنی(example):

او به طور برنامه‌ریزی شده به تحصیلاتش نزدیک شد تا نمرات خوبی بگیرد.

مثال:

He approached his studies planfully to ensure good grades.

معنی(example):

تیم به‌طور برنامه‌ریزی شده کار کرد تا پروژه را به موقع تمام کند.

مثال:

The team worked planfully to complete the project on time.

معنی فارسی کلمه planfully

: معنی planfully به فارسی

به طور برنامه‌ریزی شده، به معنای انجام کارها با دقت و با توجه به برنامه‌ریزی از پیش تعیین شده.