معنی فارسی plangency

B2

تلخی، به معنای کیفیت یا حالت تلخی که معمولاً احساسی عمیق را منتقل می‌کند.

A quality or state that evokes a strong emotional response, particularly sadness.

example
معنی(example):

تلخی صدای آن تأثیرگذار بود.

مثال:

The plangency of the sound was striking.

معنی(example):

کلمات او تلخی‌ای داشت که به عمق می‌رسید.

مثال:

Her words had a plangency that resonated deeply.

معنی فارسی کلمه plangency

: معنی plangency به فارسی

تلخی، به معنای کیفیت یا حالت تلخی که معمولاً احساسی عمیق را منتقل می‌کند.