معنی فارسی planker

B1

کسی که در استفاده از تخته‌های چوبی مهارت دارد.

A person who works with planks, often in construction or carpentry.

example
معنی(example):

نجار یک پلنکر ماهر است.

مثال:

The carpenter is a skilled planker.

معنی(example):

او خود را به عنوان یک پلنکر در شغلش معرفی کرد.

مثال:

He identified himself as a planker in his job.

معنی فارسی کلمه planker

: معنی planker به فارسی

کسی که در استفاده از تخته‌های چوبی مهارت دارد.