معنی فارسی plankings

B1

کرنش‌هایی که با تکیه بر دستان و پاها برای تقویت عضلات شکم و پشت انجام می‌شوند.

A form of exercise that involves holding a position similar to a push-up for an extended period to strengthen core muscles.

example
معنی(example):

پلانک‌ها به من کمک می‌کنند تا تعادل خود را در طول تمرینات بهبود ببخشم.

مثال:

The plankings help improve my balance during workouts.

معنی(example):

او چندین پلانک انجام داد تا عضلات مرکزی خود را تقویت کند.

مثال:

She did several plankings to strengthen her core muscles.

معنی فارسی کلمه plankings

: معنی plankings به فارسی

کرنش‌هایی که با تکیه بر دستان و پاها برای تقویت عضلات شکم و پشت انجام می‌شوند.