معنی فارسی plasmasol
B2پلاسماسول، حالتی از ماده است که در آن ذرات ریز در یک مایع معلق هستند و میتواند ویژگیهای خاصی داشته باشد.
A colloidal state of matter where small particles are suspended in a liquid.
- NOUN
example
معنی(example):
پلاسماسول یک سیستم کلوئیدی با ویژگیهای منحصر به فرد است.
مثال:
Plasmasol is a colloidal system with unique properties.
معنی(example):
ما میتوانیم رفتار پلاسماسول را زیر میکروسکوپ مشاهده کنیم.
مثال:
We can observe plasmasol behavior under a microscope.
معنی فارسی کلمه plasmasol
:
پلاسماسول، حالتی از ماده است که در آن ذرات ریز در یک مایع معلق هستند و میتواند ویژگیهای خاصی داشته باشد.