معنی فارسی plasmocyte

B2

پلاسماسل، نوعی سلول ایمنی که آنتی‌بادی تولید می‌کند و از سلول‌های B مشتق می‌شود.

A type of white blood cell that produces antibodies.

example
معنی(example):

یک پلاسماسل آنتی‌بادی تولید می‌کند.

مثال:

A plasmocyte produces antibodies.

معنی(example):

پلاسماسل‌ها از سلول‌های B ناشی می‌شوند.

مثال:

Plasmocytes are derived from B cells.

معنی فارسی کلمه plasmocyte

: معنی plasmocyte به فارسی

پلاسماسل، نوعی سلول ایمنی که آنتی‌بادی تولید می‌کند و از سلول‌های B مشتق می‌شود.