معنی فارسی plasmodic

B2

پلاسمودیک به ویژگی یا حالت چیزی اشاره دارد که به صورت توده‌ای و همچون مایع در می‌آید و توانایی تطبیق با محیط را دارد.

Pertaining to a plasmodium or exhibiting characteristics associated with a plasmodial state.

example
معنی(example):

طبیعت پلاسمودیک موجود به آن کمک می‌کند در محیط‌های مختلف رشد کند.

مثال:

The plasmodic nature of the organism helps it thrive in diverse environments.

معنی(example):

اشکال پلاسمودیک می‌توانند به سرعت به محیط خود سازگار شوند.

مثال:

Plasmodic forms can adapt quickly to their surroundings.

معنی فارسی کلمه plasmodic

: معنی plasmodic به فارسی

پلاسمودیک به ویژگی یا حالت چیزی اشاره دارد که به صورت توده‌ای و همچون مایع در می‌آید و توانایی تطبیق با محیط را دارد.