معنی فارسی plasmodial
B2پلاسمودیال، به مرحلهای در زندگی یک موجود زنده اطلاق میشود که در آن موجود به صورت یک تودهٔ بزرگ و متصل در میآید و میتواند مواد را منتقل کند.
Relating to or characteristic of a plasmodium, especially in the context of certain life stages of slime molds or other organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرحله پلاسمودیال موجود زنده برای چرخه حیات آن حیاتی است.
مثال:
The plasmodial stage of the organism is crucial for its life cycle.
معنی(example):
در برخی گونهها، فرم پلاسمودیال مسئول حرکت است.
مثال:
In certain species, the plasmodial form is responsible for movement.
معنی فارسی کلمه plasmodial
:
پلاسمودیال، به مرحلهای در زندگی یک موجود زنده اطلاق میشود که در آن موجود به صورت یک تودهٔ بزرگ و متصل در میآید و میتواند مواد را منتقل کند.