معنی فارسی plasticly

B1

به معنای قابل شکل‌گیری و انعطاف‌پذیر است، به خصوص در زمینه هنر یا حرکت.

In a manner that is pliable or moldable.

example
معنی(example):

هنرمند خاک را به طور پلاستیکی شکل داد تا یک مجسمه بسازد.

مثال:

The artist shaped the clay plasticly to create a sculpture.

معنی(example):

او به طور پلاستیکی حرکت کرد و مهارت خود را در رقص نشان داد.

مثال:

He moved plasticly, demonstrating his skill in the dance.

معنی فارسی کلمه plasticly

: معنی plasticly به فارسی

به معنای قابل شکل‌گیری و انعطاف‌پذیر است، به خصوص در زمینه هنر یا حرکت.