معنی فارسی plastidium
B1پلاستیدیوم، یک اندامک سلولی است که در فعالیتهای اساسی سلول نقش دارد.
A small organelle within a cell, often involved in various cellular processes.
- NOUN
example
معنی(example):
پلاستیدیوم یک اندامک کوچک درون سلول است.
مثال:
The plastidium is a small organelle inside the cell.
معنی(example):
پژوهشگران در حال مطالعه عملکردهای پلاستیدیوم هستند.
مثال:
Researchers are studying the functions of the plastidium.
معنی فارسی کلمه plastidium
:
پلاستیدیوم، یک اندامک سلولی است که در فعالیتهای اساسی سلول نقش دارد.