معنی فارسی plastidial

B2

پلاستیدی، مربوط به پلاستیدها، اجزای سلولی در گیاهان که فعالیت‌های خاصی دارند.

Relating to plastids, cell structures in plants that perform specific functions.

example
معنی(example):

ساختارهای پلاستیدی در فرایند فتوسنتز نقش حیاتی دارند.

مثال:

Plastidial structures play a crucial role in photosynthesis.

معنی(example):

اجزای پلاستیدی برای توسعه گیاهان ضروری هستند.

مثال:

The plastidial components are essential for plant development.

معنی فارسی کلمه plastidial

: معنی plastidial به فارسی

پلاستیدی، مربوط به پلاستیدها، اجزای سلولی در گیاهان که فعالیت‌های خاصی دارند.