معنی فارسی platiest
B1پلاتیترین به معنای صافترین یا تختترین است و معمولاً برای توصیف ماهیها یا اشیاء استفاده میشود.
The most flat or planar in appearance; can describe objects or fish.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پلاتیترین ماهی در آکواریوم از محبوبیت زیادی بین بازدیدکنندگان برخوردار بود.
مثال:
The platiest fish in the aquarium was quite popular among the visitors.
معنی(example):
او پلاتیترین پارچهای را که میتوانست برای لباسش پیدا کند، خرید.
مثال:
She bought the platiest fabric she could find for her dress.
معنی فارسی کلمه platiest
:
پلاتیترین به معنای صافترین یا تختترین است و معمولاً برای توصیف ماهیها یا اشیاء استفاده میشود.