معنی فارسی platyglossate
B1پلاتیگلوساته به ظاهر یا شکل خاصی اشاره دارد که ویژگیهای صاف دارند.
Describing something with flat or planar characteristics.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای پلاتیگلوساته نمونه برای مشاهده بسیار جذاب بود.
مثال:
The platyglossate features of the specimen were fascinating to observe.
معنی(example):
او در مقالهاش به ویژگیهای پلاتیگلوساته ماهی پرداخت.
مثال:
In her paper, she discussed the platyglossate traits of the fish.
معنی فارسی کلمه platyglossate
:
پلاتیگلوساته به ظاهر یا شکل خاصی اشاره دارد که ویژگیهای صاف دارند.