معنی فارسی platybasic

B1

نوعی از جمجمه‌ها که مشخصه آن طراحی عریض و تخت است.

A type of skull characterized by its broad and flat configuration.

example
معنی(example):

جمجمه‌های پلاتی‌بیسی به خاطر طراحی عریض و تخت خود شناخته می‌شوند.

مثال:

Platybasic skulls are characterized by their broad and flat configuration.

معنی(example):

تیم باستان‌شناسی مجموعه‌ای از فسیل‌های پلاتی‌بیسی را کشف کرد.

مثال:

The archaeology team discovered a collection of platybasic fossils.

معنی فارسی کلمه platybasic

: معنی platybasic به فارسی

نوعی از جمجمه‌ها که مشخصه آن طراحی عریض و تخت است.