معنی فارسی play date
A2زمانی که دو یا چند کودک با هم بازی میکنند و یکدیگر را ملاقات میکنند، معمولاً تحت نظارت والدین.
A scheduled time for children to play together, usually arranged by their parents.
- noun
noun
معنی(noun):
An arranged appointment for children to get together for a few hours and play.
example
معنی(example):
ما یک برنامه بازی برای بچهها در خانهمان ترتیب دادیم.
مثال:
We planned a play date for the kids at our house.
معنی(example):
او دوست دارد به برنامههای بازی دوستانش برود.
مثال:
She loves going to her friends' play dates.
معنی فارسی کلمه play date
:
زمانی که دو یا چند کودک با هم بازی میکنند و یکدیگر را ملاقات میکنند، معمولاً تحت نظارت والدین.