معنی فارسی play dough
A1خمیری نرم و رنگی که بچهها میتوانند با آن اشکالی بسازند و بازی کنند.
A malleable substance, typically made from flour, used for children's play.
- NOUN
example
معنی(example):
بچهها با خمیر بازی شکلها را درست کردند و لذت بردند.
مثال:
The kids had fun making shapes with play dough.
معنی(example):
ما چند رنگ از خمیر بازی را از فروشگاه خریدیم.
مثال:
We bought several colors of play dough from the store.
معنی فارسی کلمه play dough
:
خمیری نرم و رنگی که بچهها میتوانند با آن اشکالی بسازند و بازی کنند.