معنی فارسی play one's ace
B2استفاده از بهترین گزینه یا منبع در یک موقعیت برای رسیدن به موفقیت.
To use one's best resource or strategy when it is most needed.
- IDIOM
example
معنی(example):
در لحظات پایانی، او تصمیم گرفت که آس خود را بازی کند.
مثال:
In the final moments, she decided to play her ace.
معنی(example):
او منتظر لحظه مناسب بود تا آس خود را بازی کند.
مثال:
He waited for the right moment to play his ace.
معنی فارسی کلمه play one's ace
:استفاده از بهترین گزینه یا منبع در یک موقعیت برای رسیدن به موفقیت.