معنی فارسی play one's cards close to one's chest
C1به معنای پنهان کردن مقاصد یا برنامهها برای جلوگیری از فاشسازی در برابر رقبا یا دیگران.
To keep one's plans, intentions, or resources secret to maintain an advantage.
- IDIOM
example
معنی(example):
او دوست دارد در مذاکرات کارتهاش را به نزدیک سینهاش نگهدارد.
مثال:
He likes to play his cards close to his chest in negotiations.
معنی(example):
عاقلانه است که تا زمانی که اطلاعات بیشتری دارید، کارتهایتان را نزدیک سینهتان نگهدارید.
مثال:
It's smart to play your cards close to your chest until you know more.
معنی فارسی کلمه play one's cards close to one's chest
:به معنای پنهان کردن مقاصد یا برنامهها برای جلوگیری از فاشسازی در برابر رقبا یا دیگران.