معنی فارسی play the game
B2به معنای عمل کردن بر اساس قواعد و استراتژیهای اجتماعی یا حرفهای به منظور دستیابی به موفقیت.
To navigate social or professional situations according to the expected rules and strategies to achieve success.
- verb
verb
معنی(verb):
To behave fairly.
example
معنی(example):
اگر میخواهی موفق شوی، باید یاد بگیری که چگونه بازی کنی.
مثال:
If you want to succeed, you need to learn to play the game.
معنی(example):
در تجارت، دانستن چگونگی بازی کردن برای پیشرفت بسیار مهم است.
مثال:
In business, it's important to know how to play the game to get ahead.
معنی فارسی کلمه play the game
:
به معنای عمل کردن بر اساس قواعد و استراتژیهای اجتماعی یا حرفهای به منظور دستیابی به موفقیت.