معنی فارسی playcraftsman
B1فردی که در ساخت اسباببازی و اشیاء بازی با استفاده از مواد مختلف مهارت دارد.
A person skilled in making toys and play-related items using various materials.
- NOUN
example
معنی(example):
یک استاد کارهای هنری بازی اسباببازیهایی از مواد طبیعی درست میکند.
مثال:
A playcraftsman makes toys from natural materials.
معنی(example):
استاد کارهای هنری بازی آثار خود را در نمایشگاه محلی به نمایش گذاشت.
مثال:
The playcraftsman showcased his work at the local fair.
معنی فارسی کلمه playcraftsman
:
فردی که در ساخت اسباببازی و اشیاء بازی با استفاده از مواد مختلف مهارت دارد.