معنی فارسی playday
A2روز خاصی که در آن فعالیتهای سرگرمکننده و بازی انجام میشود.
A special day dedicated to fun activities and games, typically organized for children.
- NOUN
example
معنی(example):
مدرسه یک روز بازی برای دانشآموزان برگزار کرد.
مثال:
The school organized a playday for the students.
معنی(example):
در طول روز بازی، کودکان بازیهای مختلفی کردند.
مثال:
During the playday, the children played different games.
معنی فارسی کلمه playday
:
روز خاصی که در آن فعالیتهای سرگرمکننده و بازی انجام میشود.