معنی فارسی playing card

A1

ورق‌هایی که برای بازی استفاده می‌شوند و می‌توان بازی‌های مختلفی با آن‌ها انجام داد.

A card used for playing games.

noun
معنی(noun):

Any of the usually 52 rectangular pieces of card used to play numerous games, featuring either one to 10 pips or a picture and belonging of one of four suits.

example
معنی(example):

من اغلب با یک دسته ورق بازی می‌کنم.

مثال:

I often play a game with a deck of playing cards.

معنی(example):

او به عنوان یک سرگرمی ورق‌های بازی کمیاب جمع‌آوری می‌کند.

مثال:

She collects rare playing cards as a hobby.

معنی فارسی کلمه playing card

: معنی playing card به فارسی

ورق‌هایی که برای بازی استفاده می‌شوند و می‌توان بازی‌های مختلفی با آن‌ها انجام داد.