معنی فارسی plebby
B1سادهلوحانه، کسی که منشأ و رفتار اجتماعی پایینتری دارد و نشانههای فعالیتهای فرهنگی خاص را ندارد.
Of or relating to the common people; lowbrow.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او نگرش سادهلوحانهای نسبت به هنر دارد.
مثال:
He has a plebby attitude towards art.
معنی(example):
دکور سادهلوحانه کافه چندان جذاب نبود.
مثال:
The plebby décor of the café wasn't very appealing.
معنی فارسی کلمه plebby
:
سادهلوحانه، کسی که منشأ و رفتار اجتماعی پایینتری دارد و نشانههای فعالیتهای فرهنگی خاص را ندارد.