معنی فارسی plebeianised
B2تبدیل شده به حالتی که بهطور خاص برای عموم و سادهلوحانه باشد.
Having been made plebeian; made common or lowbrow.
- VERB
example
معنی(example):
برنامهای که زمانی پیچیده بود، به مرور سادهلوحانه شد.
مثال:
The once sophisticated program was plebeianised over time.
معنی(example):
بسیاری از کلاسیکها برای مخاطبان مدرن سادهلوحانه شدهاند.
مثال:
Many classics have been plebeianised for modern audiences.
معنی فارسی کلمه plebeianised
:
تبدیل شده به حالتی که بهطور خاص برای عموم و سادهلوحانه باشد.