معنی فارسی plentifulness
B2حالت یا کیفیت داشتن مقدار زیادی از یک چیز، مانند منابع یا نعمتها.
The state of being plentiful; abundance.
- NOUN
example
معنی(example):
وفور آب در این منطقه برای کشاورزی حیاتی است.
مثال:
The plentifulness of water in the region is vital for agriculture.
معنی(example):
وفور در برداشت امسال مشهود بود.
مثال:
Plentifulness was evident in the harvest this year.
معنی فارسی کلمه plentifulness
:
حالت یا کیفیت داشتن مقدار زیادی از یک چیز، مانند منابع یا نعمتها.