معنی فارسی plouky
B1حالت یا توصیف زمین یا مادهای که کمعمق و شل است.
Describing a state that is muddy and soft, often used in reference to ground conditions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر گلی امروز به شدت شل و پلوم بود.
مثال:
The muddy path was rather plouky today.
معنی(example):
برای راه رفتن بدون چکمه خیلی شل و پلوم است.
مثال:
It's too plouky to walk without boots.
معنی فارسی کلمه plouky
:
حالت یا توصیف زمین یا مادهای که کمعمق و شل است.