معنی فارسی plukes
B1تجربههای خوششانسی که به طور اجتنابناپذیر برای افراد اتفاق میافتد.
Experiences of good fortune that happen unexpectedly.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها خوششانسیهایشان را در طول بازی به اشتراک گذاشتند.
مثال:
They shared their plukes during the game.
معنی(example):
یافتن یک شبدر چهاربرگ به عنوان یک خوششانسی در نظر گرفته میشود.
مثال:
Finding a four-leaf clover is considered a pluke.
معنی فارسی کلمه plukes
:
تجربههای خوششانسی که به طور اجتنابناپذیر برای افراد اتفاق میافتد.