معنی فارسی pockiest
B1بیشترین میزان لک یا فرورفتگی را دارا بودن، معمولاً برای مقایسه.
The most marked or indented by pocks.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کیک پُرترین کیکی است که تا به حال چشیدهام.
مثال:
This is the pockiest cake I've ever tasted.
معنی(example):
او پُرترین طراحی را برای پروژه هنر خود ایجاد کرد.
مثال:
He created the pockiest design for his art project.
معنی فارسی کلمه pockiest
:
بیشترین میزان لک یا فرورفتگی را دارا بودن، معمولاً برای مقایسه.