معنی فارسی pointlet
B1نقطهای کوچک یا جزئی، که معمولاً به منظور مشخص کردن یا بیان جزئیات استفاده میشود.
A small point, especially in a diagram or map.
- NOUN
example
معنی(example):
هر نقطه کوچک در ارائه، اطلاعات بیشتری اضافه کرد.
مثال:
Each pointlet in the presentation added more detail.
معنی(example):
نقشه نقاط کوچک متعددی برای نشان دادن مکانهای کلیدی داشت.
مثال:
The map had several pointlets to indicate key locations.
معنی فارسی کلمه pointlet
:
نقطهای کوچک یا جزئی، که معمولاً به منظور مشخص کردن یا بیان جزئیات استفاده میشود.