معنی فارسی polypragmaty
B1پلیپرگماتی به تمایل برای انجام کارهای متعدد و متنوع در زمینههای مختلف اشاره دارد.
A disposition to engage in various activities across different fields.
- NOUN
example
معنی(example):
تنوع کارهای او به مجموعه مختلفی از مهارتها منجر شد که مورد تحسین همکارانش قرار گرفت.
مثال:
Her polypragmaty led to a diverse skill set that was admired by her peers.
معنی(example):
بسیاری از صنایع به خاطر توانایی انطباق، پلیپرگماتی را ارزیابی میکنند.
مثال:
Many industries value polypragmaty for its ability to adapt.
معنی فارسی کلمه polypragmaty
:
پلیپرگماتی به تمایل برای انجام کارهای متعدد و متنوع در زمینههای مختلف اشاره دارد.