معنی فارسی polysomatic
B1پلیسوماتیک به ویژگیهایی اشاره دارد که در آن موجودات با فرمهای مختلف بدنی وجود دارند.
Having multiple body forms or structures within an organism.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار پلیسوماتیک موجود زنده برای محققان جالب بود.
مثال:
The polysomatic structure of the organism was fascinating to the researchers.
معنی(example):
موجودات پلیسوماتیک ویژگیهای ریختشناسی متنوعی را نشان میدهند.
مثال:
Polysomatic organisms exhibit various morphological characteristics.
معنی فارسی کلمه polysomatic
:
پلیسوماتیک به ویژگیهایی اشاره دارد که در آن موجودات با فرمهای مختلف بدنی وجود دارند.