معنی فارسی polysomatous
B1پلیسوماتیک به ویژگیهایی اشاره دارد که شامل یا مربوط به چندین شکل بدنی است.
Characterized by or relating to multiple body forms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت پلیسوماتیک این گونه به آن اجازه میدهد در زیستگاههای مختلف شکوفا شود.
مثال:
The polysomatous nature of the species allows it to thrive in diverse habitats.
معنی(example):
محققان ویژگیهای پلیسوماتیک را در زیستگاه آنها بررسی کردند.
مثال:
Researchers studied the polysomatous features in their habitat.
معنی فارسی کلمه polysomatous
:
پلیسوماتیک به ویژگیهایی اشاره دارد که شامل یا مربوط به چندین شکل بدنی است.