معنی فارسی porched
B1مربوط به چیزی که دارای ایوان است، یا به اصطلاح، خانهای که ایوانی دارد.
Having a porch or portico.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خانه دارای ایوان بود که ظاهری خوشامدگو به آن میداد.
مثال:
The house was porched, giving it a welcoming look.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند بعدازظهر را در محوطه ایواندار بگذرانند.
مثال:
They decided to spend the afternoon on the porched area.
معنی فارسی کلمه porched
:
مربوط به چیزی که دارای ایوان است، یا به اصطلاح، خانهای که ایوانی دارد.