معنی فارسی potbellied

B1

شخصی که شکم بزرگ و گردی دارد.

Describing someone who has a large, round belly.

example
معنی(example):

مرد پوتبلی با صدای بلند به جوک خندید.

مثال:

The potbellied man laughed loudly at the joke.

معنی(example):

اندامه پوتبلی او را از دویدن سخت کرده بود.

مثال:

His potbellied figure made it hard for him to run.

معنی فارسی کلمه potbellied

: معنی potbellied به فارسی

شخصی که شکم بزرگ و گردی دارد.