معنی فارسی potboydom
B1وضعیت یا شغل خدمتکاری پسران در میخانهها.
The state or condition of being a potboy.
- NOUN
example
معنی(example):
خدمتکاری پسران در گذشته شغل رایجی بود.
مثال:
Potboydom was a common job for young boys in the past.
معنی(example):
تاریخ خدمتکاری پسران اطلاعات زیادی درباره ساختارهای اجتماعی گذشته فاش میکند.
مثال:
The history of potboydom reveals much about past social structures.
معنی فارسی کلمه potboydom
:
وضعیت یا شغل خدمتکاری پسران در میخانهها.