معنی فارسی poverishment

B1

فقر به معنی کاهش منابع مالی یا افزایش مشکلات اقتصادی است که فرد یا جامعه‌ای را دچار سختی می‌کند.

The state of being extremely poor.

example
معنی(example):

فقر در این منطقه منجر به افزایش جرم شد.

مثال:

The impoverishment of the area led to a rise in crime.

معنی(example):

فقر را می‌توان به عنوان یک حالت فقر توصیف کرد.

مثال:

Poverty can be seen as a state of impoverishment.

معنی فارسی کلمه poverishment

: معنی poverishment به فارسی

فقر به معنی کاهش منابع مالی یا افزایش مشکلات اقتصادی است که فرد یا جامعه‌ای را دچار سختی می‌کند.