معنی فارسی powerlessly

B1

به معنای نداشتن قدرت یا توانایی برای تأثیرگذاری بر یک وضعیت.

In a manner that lacks the ability to act or exert influence.

example
معنی(example):

او به‌طور powerless دید که طوفان خانه‌اش را ویران کرد.

مثال:

He watched powerlessly as the storm destroyed his house.

معنی(example):

آنها احساس می‌کردند که در این وضعیت به‌طور powerless گرفتار شده‌اند.

مثال:

They felt powerlessly trapped in the situation.

معنی فارسی کلمه powerlessly

: معنی powerlessly به فارسی

به معنای نداشتن قدرت یا توانایی برای تأثیرگذاری بر یک وضعیت.