معنی فارسی praiseful
B2ستایشی، توصیفی که نشاندهنده ستایش باشد.
Expressing or containing praise.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معلم درباره مقاله من نظری ستایشی داد.
مثال:
The teacher gave a praiseful comment about my essay.
معنی(example):
کلمات ستایشی او او را تشویق کرد تا به نوشتن ادامه دهد.
مثال:
His praiseful words encouraged her to continue writing.
معنی فارسی کلمه praiseful
:
ستایشی، توصیفی که نشاندهنده ستایش باشد.